خنجر به دست

به مناسبت دهه فجر:

تقدیم به مردم ایران که به رهبری امام خمینی

رژیم پهلوی را سر نگون ساختند       

درسه پرده در قالب شعر نو 

خنجری در دست دارد

می چکد از نوک زهرآلود آن

خون خلق بی گناه و مردمان بی پناه

کیست این خنجر به دست و کیست این بیدادگر

ماجرای جان گداز

می زند ابلیس گونه اینچنین خنجر ز پشت

می گریزند از نگاه خشم آلودش کنون

مردمان برزن و کوی و خیابان وطن

قصه تلخ وطن

خنجری در دست دارد

می شکافد سینه های مردمان حق طلب را

پاره می گردد لبان مردمان از خنجرش

می شود الکن زبان مردمان حق گوی

کیست این خنجر به دست و کیست این بیداد گر

عقده بی انتها

عده ای ترک وطن کردست و جمع دیگری

در طناب دار ظلم و کین بی جان گشته اند

مانده خیل مردم آزاده در زندان و اندر حبس و حصر

خنجری در دست دارد این ستمگر ای خدا

کیست این خنجر به دست و کیست این بیداد گر

میشناسم کیست او

می شناسی میشناسد خلق هم

لیک نتوان گفت با کس کیست این خنجر به دست

کیست این بیداد گر

 پرده

قسمت دوم

خنجری در دست دارد باز می آید به پیش

قطره قطره می چکد خون وطن خواهان ازو

وای بر اهل وطن

عرصه رابر مردم و بر دین حق کرده است تنگ

مرگ بر این شاه و بر این دشمن دین خدا

می کشد او مردمان حق طلب را بی درنگ

وای بر مردان دین

می روند آزادگان اینک به جنگ دشمن خنجر به دست

می شکافد او به خنجر سینه این مردمان حق را

خنجری در دست داردباز می آید به پیش

وای بر آزادگان

عمر ما آزادگان را می کند اینک تباه

چند تن از اهل دین و اهل علم ودر سیاست یکه تاز

حمله می آرند بر وی لیک مردم در هراس

می شکافد او به خنجر سینه این چند تن را

وای بر اهل سیاست

وای بر مردان دین

زانکه مردم در سکوت مرگبار و در هراس از مرگ خویش

دم نمی آرند وای

لیک بشنو قصه پر غصه را

خشم مردم آتشی در زیر خاکستر شده

یا که چون خاکستری خاموش در ظاهر

ولی

در درونش شعله های خشم این مردم کنون

بس زبانه می کشد

لیک آن خنجر به دست نوکر بیگانگان

با مهمات سلاح آتشینش بی امان

حمله می آرد به سوی مردمان حق طلب

کیست این خنجر به دست و کیست این بیدادگر

دشمن آزادی و دین عدالت نام اوست

کیست این بیدادگر

می گریزد خلق از او زانکه دارد خنجری

باز با خشم و غضب مستانه می آید به پیش

وای وای ای مردمان

**********************

پرده 

قسمت سوم

ناتوان گردیده ظالم گرچه می آید به پیش

خنجری در دست دارد

 لیک در خوف است او

لرزه افتاده  است بر کاخ

هیاهو بر تنش

جمع آزاده دلان و خیل آزادی طلب

رهبران مردمان بی کس و یاور شدند

رهبری دارندوالا هست روح الله او

 رهبروالائ جانا این وطن

می نماید راهنمایی میدهد فرمان به ما

می شوند آگاه اینک مردمان

اینک آن خنجر به دست نوکر بیگانگان

درمیان خیل خیل مردم آزاده دل

مانده تنها بی نفس

بحر مردم در خروش

فوج فوج این مردمان کردند مشت خود گره

گشته اند آگاه اکنون مردمان

مرگ بر بیدادگر گویند و برخنجر به دست

خنجری در دست دارد لیک می ترسد کنون

خنجری در دست دارد لیک زانو می زند

خنجری دردست دارد لیک می لرزد تنش

آفرین بر مردم آزاده دل

مشت مردم بر  سر و برصورت و بر پیکرش

خنجر افتاد از کف خنجر به دست

گشته او نقش زمین

خنجرش یعنی تمام قدرت پوشالیش

 دیگر افتاده به دست مردمان حق طلب

قدرت ظلم ستم ازآن مردم شد کنون

خنجر ظلم و ستم بر قلب ظالم می خورد

می شکافد سینه چرکین استبداد را

آفرین بر رهبرو آزادگان این وطن

گوش کن بر بانگ آزادی کنون

گوش کن بر قصه مام  وطن

بانگ آزادی رسدازاین کران و زآن کران

در میان خشم ودر فریاد آزادی ببین

گشته گم خنجر به دست کشته شد بیداد گر

کو دگر خنجر به دست و...

                                    کو دگر بیداد گر...

نظرات شما عزیزان:

مرتضی

ساعت20:54---17 بهمن 1394

[وب سایت]

موفق باشید به ما هم سر بزنید .

مدیریت مهوش همه جا:

سلام مرتضی جان مدیریت سایت طنزستان ضمن تشکر از یازدیدتان

حتما از وب زیبایتان بازدید خواهم کردموفق باشید

[Web] - [E-Mail]

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: